واقعیت اینه که آدم درست، معیارهای طرف مقابلش رو چندین درجه بالاتر میبره.
طبیعتن وقتی چیزی رو ندیده باشیم، نمیتونیم بخوایمش. وقتی ندونیم چیزی به اسم آرامش وجود داره، نمیتونیم از تنش دوری کنیم. وقتی ندونیم صلح وجود داره، جنگ پایدار میمونه.
آدم درست، آرامش رو نشون میده. صلح رو معنی میکنه.
امروز اتفاقی افتاد که من مجبور بودم بهخاطر سادهترین حقی که نسبت به یه آدمی دارم، کلی حرص بخورم، استرس بکشم و اعصابخوردی تحمل کنم.
شاید اگه قبلن بود، میگذشتم. پیگیر قضیه نمیشدم و درکل اهمیت چندانی بهش نمیدادم. اما خب الان شرایط فرق کرده. من اون آرامش و صلح رو دیدم. نمیشه به کسی که همیشه پلو خورده، نون بدی و توقع داشته باشی سیر شه، همونطور که وقتی به کسی که همیشه بدلیجات انداخته، طلا میدی نباید توقع فهمیدهشدن ارزشش رو داشته باشی.
میدونی چی میگم؟
میگم آدم به مرور ظرفش بزرگ میشه و ظرفیت یهسری چیزا رو پیدا میکنه.
ولی وقتی ظرف بزرگ میشه، اگه ارزش واقعیش حفظ نشه، ظرف خالی میمونه. باید پر شه دیگه. نه؟ پس میره جایی که ظرفیتش افزایش پیدا کنه. نه اینکه لحظه به لحظه به نقطه صفر مرزی نزدیک و نزدیکتر شه.